
هم بدون اینکه بدانید چه گَندی دارید میزنید. خُب، کاری ندارد، فقط کافی است مدام کاری کنید که به طریقی خجالتزده شوید. این در حالی است که خیلی از مردم سعی میکنند خودشان را در این شرایط قرار ندهند، چون حالگیری است.
اما اگر از انجام اموری که شاید خجالتزدهیتان کنند بپرهیزید، محال است که روزی بتوانید کارهای بزرگ انجام دهید. بله، همه چیز به سطح آسیبپذیریتان برمیگردد. شاید همین حالا کاری باشد که دلتان میخواهد انجامش دهید یا به انجام دادنش فکر میکنید و رؤیا میبافید، اما انجامش نمیدهید. برای انجام ندادنش هم بدون شک دلایل خودتان را دارید و این دلایل را مدام پیشِ خودتان تکرار میکنید.
چه دلایلی دارید؟ همین حالا حاضرم شرط ببندم که اگر دلایلتان راجع به این است که دیگران در موردتان چه فکری میکنند، قطعا دارید بدجوری به خودتان ظلم میکنید. اما اگر دلایلتان چیزی شبیه به اینها است اشکالی ندارد، مثلا اینکه «نمیتونم کسبوکار خودم رو راه بندازم چون وقت گذروندن با بچههام برام مهمتره» یا «پلیاستیشن بازی کردن وقتم رو میگیره، نمیذاره به اندازهی کافی درسای سنتورم رو تمرین کنم، در صورتی که یاد گرفتن سنتور برام مهمتره.»
اما اگر دلایل دیگری دارید، مثلا اینکه «مامان بابام از این کار بدشون مییاد» یا «اگه این کار رو بکنم، دوستان مسخرهم میکنن،» باید خدمتتان عرض کنم که با این بهانهتراشیها در واقع دارید از انجام کاری که حقیقتا برایتان باارزش است، طفره میروید. ترسی که توی دلتان را خالی میکند حرف دوست و آشنا نیست، بلکه از اهمیت دادن به کاری که در فکرش هستید میترسید.
کارهای بزرگ، ذاتشان این است که منحصر به فرد و نامتعارف هستند. پس برای اینکه کارهای بزرگ انجام دهیم، باید طرز فکری را که عموم مردم قبولش دارند، کنار بزنیم و دقیقا همین خلاف جهت شنا کردن است که آدمها را میترساند.
از اینکه خجالتزده شوید فرار نکنید. اینکه احساس کنید خِنگ و بیدست و پا هستید، خودش بخشی از مسیر دستیابی به اهداف مهم و معنیدار است. هر وقت از تصمیمات مهم زندگیتان بیشتر به وحشت افتادید، بدانید که باید برای عملی کردن خواستهیتان بیشتر پافشاری کنید.
________________________________________
: فیلم آموزشی : ? روش برای افزایش اعتماد به نفس
________________________________________
?. چطور قرار است دنیا را نجات دهید؟
اگر به تازگی اخبار گوش نکردهاید، باید خدمتتان عرض کنم که دنیا گرفتار چند مشکل است. اتفاقا منظورم از فقط «چند مشکل» این است که «همه چیز قاراشمیش است و فکر نکنم جان سالم به در ببریم.»
قبلا هم در این مورد صحبت کردهام و تحقیقات علمی نیز گواه این مدعا هستند، اما برای اینکه شاد و سلامت زندگی کنیم، لازم است به ارزشهایی ایمان داشته باشیم که فراتر از لذت و رضایت فردی هستند.
پس روی یکی از همین چند تا گیر و گرفتاریها دست بگذارید و سعی کنید دنیا را نجات دهید. خیلی موضوعات هست که میتوانید از میانشان انتخاب کنید، مثلا نظام آموزشی، رشد اقتصادی، خشونت خانگی، مراقبت از سلامت روان یا فساد دولتی. امروز صبح مقالهای دربارهی گسترش فساد اخلاقی در ایالات متحده خواندم و یک آن آرزو کردم که ای کاش کاری از دستم برمیآمد. خلاصه اینکه صبحانهام خراب شد.
به دنبال مشکلی بگردید که برایتان اهمیت داشته باشد و بعد سعی کنید که به طریقی حلش کنید. البته که قرار نیست همهی گرفتاریهای دنیا را یکتنه حل کنید، اما میتوانید سهمی در بهبود نابسامانیها داشته باشید و تآثیری هرچند اندک بگذارید. همین که احساس کنید تأثیرگذار هستید، مهمترین مؤلفهای است که در نهایت، اسباب شادی و رضایتتان خواهد شد.
میدانم الآن دارید به چه فکر میکنید. حتما پیش خودتان میگویید: «ای بابا، من که نگفته، خودم میدونم توی چه دنیای خراب شدهای دارم زندگی میکنم، تازه خیلی هم قلبم به درد مییاد، اما مشکل اینه که فقط احساساتی میشم و دست به هیچ کاری هم نمیزنم، چه برسه به اینکه مسیر زندگیم عوض شه.»
________________________________________
: ?? راه برای شاد زیستن
________________________________________
?. اگر کسی با اسلحه تهدیدتان کند که از صبح تا شب، بیرون از خانه بمانید، کجا میروید و چه کار میکنید؟
مشکل خیلی از ما آدمها این است که اَلَکی به خودمان قبولاندهایم که زندگیِ الآنمان هیچ عیبی ندارد. به زندگی روزمرهیمان طوری عادت کردهایم که دیگر حواسمان به خیلی چیزها نیست. به همین کاناپهی جلوی تلویزیون و چیتوز پنیری قانع هستیم. هیچ اتفاق جدیدی در زندگیمان نمیافتد و دقیقا مشکلمان هم همین است.
اغلب مردم درک نمیکنند که علاقهی شدید به هر کاری، زمانی حاصل میشود که عملی تجربهاش کنند و درگیرش شوند. اینها فکر میکنند از همان اولش باید حسابی دلباخته باشند و بعد شروع به کار کنند.
برای اینکه بفهمید به چه چیزی علاقهمند هستید، باید خودتان را داخل گود بیندازید و کلی آزمونوخطا داشته باشید. هیچکس تا زمانی که واقعا کاری را تجربه نکند، نمیتواند بفهمد که دقیقا چه حسی در موردش دارد.
پس از خودتان بپرسید که اگر کسی اسلحه گذاشت روی سرتان و مجبورتان کرد که هر روز از خانه خارج شوید و فقط برای خواب به خانه بیایید، چطور روزتان را پُر میکنید؟ نه، اینکه بگویید میروم کافیشاپ لَم میدهم و در اینستاگرام وِل میچرخم، قبول نیست. البته، شاید هم همین حالا این کار را میکنید. اما بیایید فرض کنیم که هیچ سایت، بازی کامپیوتری یا برنامهی تلویزیونی سرگرمکنندهی بیفایدهای وجود ندارد. به این فکر کنید که هر روز باید از کلهی سحر تا بوق سگ، بیرون از خانه باشید. حالا در این شرایط، کجا میروید و چه کار میکنید؟
باشگاه ورزشی ثبتنام میکنید؟ عضو کتابخانه میشوید؟ مدرک تحصیلیتان را ارتقا میدهید؟ یک سیستم آبیاری جدید اختراع میکنید تا جان هزاران کودک روستایی را در مناطق فقیرنشین آفریقا نجات دهید؟ چتربازی یاد میگیرید؟ خلاصه اینکه با وقتتان چه کار میکنید؟
پس اگر تخیلتان تحریک شده است، قلم و کاغذ بردارید و شروع کنید به نوشتن تا دستتان بیاید که در این شرایط کجا خواهید رفت و چه کار خواهید کرد.
________________________________________
: ? نکته برای یافتن شغلی که برای آن ساخته شدهاید
________________________________________
?. اگر قرار باشد فقط یک سال دیگر زنده بمانید، چه کار میکنید و دلتان میخواهد که بعد از مرگ، چطور یادتان کنند؟
خیلی از ما دوست نداریم به مرگ فکر کنیم، چون حالمان گرفته میشود. اما فکر کردن به مرگ خودمان به طرز شگفتانگیزی مزیتهای کاربردی زیادی دارد، مثلا اینکه وادار میشویم دقیقا به چیزهایی فکر کنیم که در زندگیمان باارزش یا برعکس، بیمعنی هستند.
وقتی کالج میرفتم، عادت داشتم در محوطه قدم بزنم و از مردم بپرسم که «اگه قرار باشه فقط یه سال دیگه زنده بمونی، چی کار میکنی؟» خیلیها جوابهای مبهم و کسلکنندهای دادند. چند نفری هم این قدر عصبانی شدند که نزدیک بود به من تُف کنند. سوالم باعث شد مردم جور دیگری به زندگیشان نگاه کنند و اولویتهایشان را هدفِ ارزیابی مجدد قرار دهند.
چه میراثی از خودتان باقی میگذارید؟ وقتی مردید، مردم چه ماجراهایی در موردتان تعریف خواهند کرد؟ در اعلامیهی ترحیمتان چه خواهند نوشت؟ اصلا چیز قابل توجهی از خودتان باقی گذاشتهاید که یادتان کنند؟ اگر نه، خودتان دلتان میخواهد در موردتان چه حرفهایی بزنند؟ از همین امروز چطور میتوانید زندگی کنید تا وقتی مردید، همان چیزهایی را در مراسم ترحیمتان بگویند که خودتان میپسندید؟
اما اگر دلتان میخواهد که در مراسم ترحیمتان از شما یک بُت بسازند و چیزهایی در موردتان بگویند که همه بدجوری تحت تأثیر قرار بگیرند، سخت در اشتباه هستید.
آدمهایی که احساس میکنند راه گم کردهاند و هیچ هدفی در زندگیشان ندارند، دلیلش این است که نمیدانند چه چیزی در زندگی برایشان اهمیت دارد و به چه ارزشهایی پایبند هستند.
اگر ارزشهای زندگیتان را نشناسید، به احتمال زیاد به ارزشهای زندگی دیگران چنگ خواهید انداخت و با اولویتهای آدمهای دیگری غیر از خودتان زندگی خواهید کرد. این طرز رفتار در واقع بلیت یکطرفه به مقصد روابط ناسالم و بدبختی محض است.
آنچه خواندید توصیههای جناب منسون به آدمهایی است که هنوز هدف زندگیشان را پیدا نکردهاند. او معتقد است آدمهایی در پیدا کردن هدف زندگیشان موفقتر هستند که از خودشان فراتر بروند و بتوانند دنیا را بدون وجود خودشان تصور کنند. منسون همچنین یادآوری میکند که هدف زندگی فقط با فکر کردن خشکوخالی حاصل نمیشود، بلکه باید خودتان را به زحمت بیندازید و دست به عمل بزنید. امیدواریم با به کار گرفتن نکاتی که گفتیم، هدف زندگیتان را زودتر پیدا کنید و به موفقیتهای بزرگ برسید.
برگرفته از: markmanson
این مجموعه صوتی پرطرفدار را از دست ندهید
مقالات صوتی
مجموعه صوتی پرطرفدارترین مقالات با موضوع رازهای موفقیت
موفقیت چیزی جز رعایت یک سری اصول و تمرین مداوم آنها نیست
7000تومان
“
“
همه میتوانند عصبانی شوند. آسان است. اما عصبانی شدن نسبت به آدم درست، به اندازهی درست، در زمان درست، به قصد درست و به شیوهی درست… این شاید دیگر آسان نباشد. فیلسوف معروف ارسطو، در نقل قول بالا مفهومی را بیان کرده که این روزها به موضوع پرطرفداری در حوزههای مختلف، از جمله روانشناسی، آموزش و کسبوکار بدل شده است؛ آن مفهوم، «هوش هیجانی» است. همراه ما باشید، در این مقاله به ? عادت افرادی با هوش هیجانی بالا اشاره خواهیم کرد.
کسانی که هوش هیجانی بالا دارند، عادات و رفتارهایی دارند که در مدیریت عواطف خود و درک احساسات دیگران کمکشان میکنند.
آیا کسی را میشناسید که با تمام وجود، با احساسات خودش هماهنگ باشد، بتواند آنها را به شیوهی مناسبی ابراز کند و با احساسات دیگران هم همدل و همراه باشد؟ این آدم از نظر هیجانی بسیار باهوش است.
هوش هیجانی شامل چهار مهارت عمده است:
توانایی حفظ احساسات
توانایی استدلال با احساسات
توانایی درک احساسات
توانایی مدیریت احساسات
در ادامه مواردی کلیدی را میخوانید که آدمهایی با هوش هیجانی بالا انجام میدهند. اگر شما هم میخواهید هوش هیجانی خود را تقویت کنید، باید چند مورد از اینها را به عادتی در زندگی روزمرهی خودتان تبدیل کنید.
?. آدمهایی که هوش هیجانی بالا دارند، به احساساتشان توجه میکنند
دانیل گولمن، روانشناس و نویسندهی معروف، خودآگاهی را یکی از اجزای مهم هوش هیجانی میداند. خودآگاهی یعنی تشخیص حالات و عواطف و احساسات خود.
آگاهی از چگونگی تاثیر عواطف و حالاتتان روی دیگران هم بخشی از خودآگاهی است. این تواناییِ کنترل حالات هیجانی، نیاز اولیهی هوش هیجانی است.
________________________________________
: چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل
________________________________________
تبلیغات
?. احساسات دیگران را درک میکنند
به عقیدهی گولمن، همدلی یکی دیگر از اجزای اصلی هوش هیجانی است.
همدلی یعنی توانایی درک عواطف دیگران. به منظور تعامل با آنها در حوزههای متعدد زندگی، همچون کار و مدرسه، باید بفهمید دیگران چه احساسی دارند. اگر همکارتان ناراحت یا سرخورده است، دانستن احساسات درونیاش، کمکتان میکند تا واکنش مناسبی نشان دهید.
?. میتوانند عواطف خود را تنظیم کنند
مسلما کنترل در هوش هیجانی بسیار مهم است. اینکه احساسات خود را تشخیص میدهید و درکشان میکنید، عالی است، اما اگر نتوانید از این آگاهی بهرهای ببرید، در نهایت چندان مفید نخواهد بود. آدمهایی با هوش هیجانی بالا پیش از آنکه بر اساس احساسات عمل کنند، فکر میکنند. آنها با احساسات خود هماهنگ هستند، اما اجازه نمیدهند این احساسات برای زندگیشان تصمیمگیری کنند.
________________________________________
: ?? ویژگی رفتاری آدمهای اصیل
________________________________________
?. افرادی با هوش هیجانی بالا باانگیزه هستند
آدمهای با هوش هیجانی بالا انگیزهی زیادی برای رسیدن به اهدافشان دارند و میتوانند رفتارها و احساسات خود را مدیریت کنند تا در نتیجه به موفقیتی بلندمدت دست یابند. شاید کمی نگران ایجاد تغییر در زندگیشان باشند، اما خوب میدانند که مدیریت این ترس، بسیار مهم است.
آنها میدانند که با یک دور خیز و ایجاد تغییر در زندگی، میتوانند زندگیشان را بهتر کنند و یک قدم به اهدافشان نزدیکتر شوند.
?. مهارتهای اجتماعی خوبی دارند
آدمهای با هوش هیجانی بالا دوست دارند مهارتهای اجتماعی قدرتمندی هم داشته باشند، شاید تا حدودی به این خاطر که با احساسات خودشان و دیگران بسیار هماهنگ هستند. آنها میدانند که چگونه باید با دیگران به طور موثری برخورد کنند و روی برقراری روابط سالم اجتماعی و کمک به موفقیت آنهایی که دوروبرشان هستند، سرمایهگذاری میکنند.
________________________________________
: چطور در نگاه اول دوستداشتنی باشیم؟
