6-1-7-3-2 نظريه فیلتر تاخیری کيل
طبق نظریه کیل (1973)، پردازش اطلاعات موازی بوده و در مراحل شناسایی محرک و انتخاب پاسخ نیازی به توجه نیست. دراین نقطه، ارتباطات حافظهای پدید میآید که در آن، ارتباطات معینی از محرک نظیر طبقه بندی مربوط به محرک، آیتم های بسیار مرتبط با محرک و یا حتی جنبههای خاصی از آمادگی اولیه برای حرکت که به وسیله محرک تحریک میشوند، فعال میشود. دراین دیدگاه، چون همه محرکها در یک زمان ارتباط حافظه ای بر جای میگذارند، توجه انتخابی تعیین میکند که کدامیک از این ارتباطات حافظهای برای پردازش بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد (حمایت طلب و قاسمی1391).
7-1-7-3-2 ارزشیابی مدلهای توجهی اخیر
از یک دیدگاه بسیار کلی، دو مدل توجه مورد بحث قرار گرفت. یک مدل فرض میکند که اطلاعات ورودی حسی در اوایل فرایند انتخاب میشوند؛ و دیگری یعنی مدل «ربط» بر این ادعاست که اطلاعات حسی در اواسط فرایند انتخاب میگردد. کدام مدل بر دیگری رجحان دارد؟ با اینکه آزمایشات زیادی در این مورد انجام شده، هنوز جواب روشنی وجود ندارد. اگر فرض کنیم که گزینش اولیه اطلاعات مقدم بر تحلیل بیشتر است. پس معلوم میشود که سیستم عصبی تا حدی ناکارآمد[65] است یعنی یک پیام دوبار پردازش میشود. برادبنت (1973) مدل پردازش اولیه را بدین گونه رد میکند:
«به نظر میرسد که این مدل مستلزم نوعی تشکیلات[66] باشد که به لحاظ بیولوژیک نامحتمل است. ظاهراً چنین فرض میشود که قبل از بخشی از مغز که درون دادهای ماخوذ از محیط را تحلیل میکند و بسیار پیچیده است، بخش همتای دیگری قرار دارد که همان کنش را انجام میدهد و در باب پذیرش و عدم پذیرش در دستگاهی که خود معین میکند چه چیزی در آنجا وجود دارد، تصمیم میگیرد»
حل این ماجرا ممکن است با توجه به مساله اطلاعات و خصوصیات گزینش تعیین شود. لذا یک سیستم «صافی» اولیه که برخی از آنان را در شکل پردازش میکند، و پردازش پیچیدهتر را به سیستم بعدی واگذار میکند، ممکن است نگرانی برادبنت را در باب اقتصاد مغزی رفع کند، در حالی که توجه به نتایج پژوهشی نشان میدهد که برخی از پردازشها بایستی قبل از آنکه گزینش رخ دهد انجام گیرد. راه حل این معما (از یک سو، درک اقتصاد سیستم عصبی، و از سوی دیگر پردازش اطلاعات پیش از آنکه گزیده شوند) ممکن است در این فرض نهفته باشد که پردازش اولیه به مثابه کنشی[67] عمل میکند (مثل تعیین مسیرها برای پردازش بیشتر) که در پردازش بعد تکرار نمیگردد. برای تایید این فرضیه به دادههای بیشتری نیاز است (ماهر 1388).
برنامه ريزي
پاسخ
انتخاب پاسخ
تحليل ادراکي ذخيرحسي
(کد گذاري)
11
22
33
44
شکل 2- 2: استفاده از توجه در مراحل مختلف پردازش براساس تئوری های گوناگون (خط یک تئوري تک کانالي ولفورد (1952)، خط دو تئوري فيلتر برادبنت (1958)، خط سه تئوري داویچ و داویچ (1963) و نورمن(1969) و خط چهار تئوري کیل (1970) را نشان مي دهد.
2-7-3-2 از ديدگاه دسترسي به منابع محدود
قابل قبولترين پيشنهاد ارائه شده اين است كه محدوديتهاي توجه، منتج از دسترسي محدود به منابع[68] لازم براي انجام عملكرد پردازش اطلاعات است و درست مثل دولتي كه منابع اقتصادي محدودي براي انجام فعاليتهاي خود دارد، انسان نيز داراي منابع محدودي براي انجام دادن تمام فعاليتهايي است كه ممكن است در يك زمان به آنها بپردازد. نظريههايي كه بر محدوديتهاي منابع توجه تأكيد دارند، پيشنهاد ميكنند كه ما قادر به اجراي همزمان چند تكليف هستيم، به شرطي كه از محدوده ظرفيت منابع پردازش اطلاعات فراتر نرويم. ولي اگر از اين محدوده بگذريم، دشواري مربوط به اجراي يك يا تعداد بيشتري از اين تكاليف را تجربه ميكنيم (مگیل 2004).
1-2-7-3-2 نظريه منبع مرکزي
مطابق با بعضي از نظريههاي توجه، منابع داراي يك اندوختة مركزي هستند كه همهي فعاليتها براي دسترسي به آن با هم رقابت ميكنند. اين نظريه هاي منبع مركزي[69] در قياس با دولت ، ظرفيت توجه انسان را به يك بودجه عمومي كه بايد هزينه تمام فعاليتها را تأمين نمايند، تشبيه ميكنند. براي درك بيشتر اين ديدگاه، فرض كنيد كه منابع توجه موجود و قابل دسترس، در داخل دايرههاي بزرگ ( شكل 3-2) قرار دارد. سپس دواير كوچكتر را در حكم تكاليف خاصي كه به اين منابع نياز دارند: فرض كنيد، مانند رانندگي با اتومبيل (تكليف A) و صحبت با دوست (تكليف B). هر دايره به تنهايي در داخل دايرهي بزرگ جا ميگيرد. اما براي فردي كه هر دو تكليف را همزمان و با موفقيت انجام ميدهد، بايد هر دو دايرة کوچك را در داخل دايرهي بزرگ قرار دهد. مشكلات زماني به وجود ميآيد كه ما سعي ميكنيم در دايرهي بزرگ، دواير كوچكي بيش از حد مناسب، جاي دهيم.
کانمن (1973) مثال خوبي درباره نظرية منابع مركزي پيشنهاد نمود. در مدل پشنهادي او محدوده ظرفيت منبع مركزي قابل تغيير است؛ يعني ميتوان ميزان توجه موجود را بر اساس شرايط خاص مربوط به فردي كه تكاليف را انجام ميدهد، تغيير داد. ديدگاه ظرفيت مركزي متغير[70] (انعطافپذير) بيان ميكند كه ميتوان اندازة دايرهي بزرگ را متناسب با ويژگيهاي خاص شخص، تكليف و موقعيت تغيير داد. كانمن توجه موجود و قابل استفاده اي را كه فرد ميتواند به يك يا چند فعاليت اختصاص دهد، در حكم يك ظرفيت عمومي تلاش در نظر گر
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |
فت كه منابع ذهني لازم براي انجام فعاليتها را درگير ميسازد. فرد قادر است اين ظرفيت را به اجزاي كوچكتري تقسيم نمايد تا بتواند توجه را به طور همزمان به چند فعاليت اختصاص دهد.
تخصيص منابع، مطابق با ويژگي فعاليت و خطمشي مورد نظر فرد كه تحت تاثير موقعيتهاي دروني و بيروني وي قرار ميگيرد، تعيين مي شود. قبل از هر چيز، توجه نماييد كه ظرفيت مركزي منابع قابل استفاده (ظرفيت موجود) قابل تغيير است. اين محدوده، متناسب با سطح انگيختگي فرد، يا تكاليف در دست اجرا تغيير ميکند. براي مثال اگر سطح انگيختگي فرد بسيار پايين يا بسيار بالا باشد، ظرفيت قابل استفاده توجه كمتر از زماني خواهد بود كه سطح برانگيختگي در دامنه بهينه است (مگیل 2004).
ظرفيت انعطاف پذير توجه
شکل 3- 2: انجام همزمان دو تکليف (A و B) در صورتي که توجه مورد نياز اين تکليف از ظرفيت توجه موجود فراتر نرود.
3-7-3-2 نظريه منابع چندگانه
1-3-7-3-2 نظریههای دیگر توجه
نظریههای دیگر توجه به مسائل انعطافپذیری در پردازش اطلاعات تمرکز کرده اند، برای مثال، به جای اینکه فرض کنند فرایندهای مستلزم توجه تنها می توانند به بررسی یک محرک در یک زمان بپردازند، نظریههای جدیدتر نشان میدهند که این منابع توجه میتوانند به پردازشهای موازی و بدون تداخل تقسیم شوند. چگونگی تقسیم این منابع، با توجه به اهمیت نسبی تکالیف، دشواری نسبی آنها و عوامل دیگرصورت میگیرد. مبادله کارآیی بین دو تکلیف همزمان توسط نورمن و بابرو (1975)، پوزنر و اسنایدر (1975) و نییون و گوفر (1979) مورد بحث قرار گرفت.
بر اساس نظريههاي چند منبعي (ناون و گوفر[71]، 1979؛ الپورت[72]، 1980؛ ويکنز[73]، 1980 و 1984)، چندين ساز و کار توجه وجود دارد که هر يک، داراي منابع محدودي هستند. ذخيرة هر منبع به بخشي از اجراي مهارتها اختصاص دارد. با استفاده از تشبيه اين مطلب به دولت، ميتوان اظهار داشت كه منابعي در ادارات و مؤسسات دولتي مختلف وجود دارد و رقابت براي دستيابي به اين منابع، فقط بين فعاليتهاي مربوط به ادارات خاص صورت ميگيرد. رايجترين نظريههايي چند منبعي را ناون وگوفر (1979)، آلپورت (1980) و ويكنز (1980، 1984) پيشنهاد كردند.
از ميان اين نظريههاي چند منبعي ،نظريه پيشنهادي ويكنز، بيشترين شهرت را به دست آورد. وي اظهار داشت كه منابع پردازش اطلاعات از سه منبع مختلف فراهم ميشوند. اين منابع عبارتاند از: وجوه درونداد و برونداد[74] (مانند، بينايي، اندام ها و نظام گويايي)، مراحل پردازش اطلاعات (مانند ادراك، رمز گرداني حافظه[75] و برونداد پاسخ) و رمزهاي پردازش اطلاعات[76] (مانند رمزهاي كلامي، رمزهاي فضايي).
موفقيت ما در اجراي همزمان دو يا چند تكليف بستگي به اين دارد كه اين تكاليف، توجه مربوط به منبعي مشترك را ميطلبند يا به توجه حاصل از منابع مختلف نياز دارند. زماني كه مجبور به اجراي همزمان دو تكليف و تقسيم يك منبع مشترك هستيم، اجرا ضعيفتر از زماني است كه دو تكليف براي دستيابي به منابع مختلف رقابت ميكنند. امتياز نظريههاي چند منبعي اين است كه بيشتر بر نوع نيازهاي مربوط به سازه هاي مختلف پردازش اطلاعات و نتيجة پاسخ تكيه دارند تا ظرفيت منابع غيراختصاصي.
نظريه منابع اختصاصي توجه، راهنماي عملي و سودمندي را در اختيار ميگذارد كه به ما كمك ميكند تا در مواقعي كه ممكن است نيازهاي تكليف بسيار زياد باشد، درباره اجراي همزمان آنها تصميم بگيريم. براي مثال، اگر يك تكليف مستلزم پاسخ با دست و ديگري به پاسخ صوتي نياز داشته باشد، فرد براي اجراي همزمان آنها با مشكل كمي روبروست، زيرا آنها نيازي به توجه حاصل از سازه منابع يكسان ندارند. بر عكس، افراد براي اجراي همزمان دو پاسخ مختلف دست، با مشكل مواجهاند، زيرا هر دو، منابع مربوط به سازه يكساني را ميطلبند(مگيل2011).
2-3-7-3-2 ديدگاه انتخاب عمل مربوط به توجه
دانشمنداني نظير نيومن ( همچنين آلپورت، 1987، 1993 را ملاحظه کنيد) ديدگاه نظريههاي منابع متعدد را مورد انتقاد قرار دادهاند. نيومن معتقد است، هنگامي که يک حيوان يا يک انسان براي رسيدن به يک هدف، اهداف مشخص آني دارد (نوشيدن)، بسياري از محرکها به طور موازي پردازش ميشوند. محصول نهايي اين پردازش، انتخاب عملي خاص است. بنابراين، در نتيجه اين انتخاب، از وقوع فرايندهاي خاص جلوگيري ميشود يا اين فرايندها به سختي اجرا ميشوند. بنابراين، در ديدگاه نيومن تداخل بين دو تکليف همزمان نه به اين دليل است که براي انجام فرايندهاي مختلف به توجه نياز است، بلکه به اين دليل است که عملي از قبل انتخاب شده است و فرايندهاي ديگر به طور کلي يا بهطور جزئي متوقف ميشوند. بنابراين، انتخاب، اساسيترين و پايهايترين فرايند توجه است و در بحث توجه، منابع با ظرفيت مهمترين فرايند محسوب نميشوند. اين نظريه يک جنبه بومشناختي جالبي دارد که اگر عمل خاصي مهم است (مثل فرار کردن از يک حيوان خطرناک)، در اين صورت بايد از وقوع اعمال ديگر جلوگيري کرد يا حداقل تا زماني که عمل اصلي بهوقوع بپيوندد، بايد از وقوع اعمال ديگر جلوگيري شود (اشميت و لي 2005).
8-3-2 جلب و نگهداري توجه
مشکل اکثر معلمين و مربيان ورزش در رابطه با کانون توجه، سيستمهاي آمادگي نيست، بلکه مشکلات در رابطه با جلب توجه شاگرد و يا تحريک شخص براي دريافت اطلاعات معلم يا براي آگاه نمودن شاگرد، جهت آمادگي براي انجام يک وظيفهي به
خصوص است. تراورز[77] (1972) در کتاب ضرورتهاي يادگيري، چندين پيشنهاد مفيد و مؤثر براي جلب توجه شاگرد ارائه نموده است. يکي از روشها، شليک اسلحه ميباشد که محرکي است قوي و ميتواند وارد سيستم ادراکي شاگرد شود. مربيان ورزش ميتوانند در آموزش خود از سوت نيز استفاده کنند دو عامل «تازگي» و «تجمع» (پيچيدگي) نيز از دقيقترين روشهاي کانون توجه مي باشد، که توسط تراورز بيان شد. تازگي سبب جذب پاسخ جهت دار بهوسيله فرد شده و انگيختگي حس کنجکاوي شاگرد در جهت توجه به محرک جديد را باعث ميشود و از اينرو در کانون توجه فرد موثر است. تراورز سه روش زير را براي ساخت يک موقعيت تازه و کانون توجه شاگرد پيشنهاد ميکند:
1- محرک به تازگي به او ارائه نشده باشد، 2- محرک در يک زمينهي جديد باشد، 3- ارائه محرکي که قبلاً هرگز، از آن استفاه نشده است.
9-3-2 نگهداري توجه
زماني که توجه شخص جلب شده است، بهتر است که آن توجه براي مدت زمان مشخص نگهداري و حفظ شود. برادبنت (1958) در اين رابطه سه نظريه پيشنهاد کرد: